سید الساجدین علی بن الحسین (ع) - خزائن رحمت پروردگار | ||||||||||||||||||||||||||||||
v امروز : 5 میهمان v کل میهمانان : 193208 میهمان
|
به نام حضرت دوست
امام سجاد(ع) مى فرماید: إِلهی مَنْ ذَاالَّذی ذاقَ حلاوَةَ مَحَبّتِکَ فَرامَ مِنْکَ بَدَلاً وَ مَنْ ذَاالَّذی أَنَسَ بِقُرْبِکَ فَابْتَغى عَنْکَ حِوَلاً
کیست که شیرینى محبّت تو را چشیده باشد و جز تو کسى را دوست بگیرد و کیست که به مقام قرب تو انس راه یافته و لحظه اى از تو به دیگرى روى گرداند.
در پناه حضرت دوست سید محسن
به نام حضرت دوست
سرورم! این منم!! که عمری ریزه خوار خان تو بوده ام! همان کودک خردسال که تو او را پروردی! من همان نادانم که تو او را آمرزش دادی! من همان گمراهم که تو هدایت اش کردی! من همان زمین خورده ام که تو با دستگیری خود بلندش کردی! من همان هراس زاده ام که تو امانش دادی! همان گرسنهام که تو سیرش کردی! همان تشنه ام که تو سیرابش کردی! همان برهنهام که تو پوشاکش دادی! همان نیازمندم که تو بی نیازش کردی! همان ناتوانم که تو نیرویش بخشیدی! همان ذلیلم که تو عزت اش دادی! همان بیمارم که با شفای خود درمانش کردی! همان گدایم که از دهشات بهرهمندش ساختی! همان گنهکارم که بر گناهانش پرده افکندی! و همان خطاکارم که لغذشش را بخشیدی!
من آن اندک شمارم که تو بر شمار آن افزودی! من آن لگد کوب شدهام که تو او را یاری دادی! من همان آوارهام که تو او را در پناه گرفتی!
برداشت از دعای ابوحمزه ثمالی در پناه حضرت دوست سید محسن
به نام حضرت دوست
خدایا! چه تنگ وتیره وتاریک است راهی که دلالت تو در آن نیست وچه روشن وحقیقت نما ومنیر ، راهی که هدایت تو در آن است. خدایا! در آن دلی که لطف حضور تو نیست ، از هر چه عشق وخوبی ولطف خالیست . خدایا! در جاده ای که نسیم عنایت تو نمی ورزد وماهتاب رحمت تو نمی تابد کدام دل راه به حقیقت تو می برد ؟ خدایا! ما را از ظلمات راههای ضلالت نجات بخش وبه روشنای طریق هدایت خویش راهنمایی کن . خدایا! راههای منتهی به تو به تعداد نفوس آدمیست ، بینهایت است . الطریق الیک بعدد انفاس رالخلائق ، ما را از نزدیکترین راه به خویش برسان . خدایا! راههای صعب والعبور وپر پیچ وخمت را به ما منمایان . دشواری فراز ونشیبهای راهت را آسان بگردان وما را در واحه های وحشت ویأس سر مگردان . خدایا! راه میانبر قرب به خویش را بر ما هویدا ساز وبه آن دسته از بندگانت ملحقمان کن که در راه نیل به تو از یکدیگر پیشی می گیرند ودست از سحوری در خانه تو برنمی دارند وشب وروز به تو مشغولند ودلهاشان هر لحظه بیمناک هیبت توست . ما را به بندگانی ملحق کن که در آسمان خاطرشان جز پرنده یاد تو پرواز نمی کند ودر گلستان دلشان جز گل هوای تو پر باز نمی کند ، به آنان که سر بندگی جز به پیشگاه تو نمی سایند ودست محبت جز به تو نمی سپارند . به آنان که از زلال چشمه ات نوشاندی ولباس اشتیاق خود بر تنشان پوشاندی وبر گیاه آرزوهاشان باران اجابت افشاندی ودر مزرعه دلهاشان جز خرمن مهر خودت سوزاندی ودر جنگل تفکرشان جز غزال یاد خودت رماندی وبلندترین درختان مقاصدشان مسعت خودت رماندی وبلندترین درختان مقاصدشان را در وسعت خودت رویاندی وبه اوج لذتشان از مناجاتت رساندی . ای آنکه هر که رو به سوی تو کند چشم به او می دوزی وبه هر که دلش هوای تو کند دل می بندی وبه سری که سودای تو داشته باشد سر می کشی . ای که بیدارانت را انیس می شوی وبه خواب رفتگانت را جلیس . ای که بر سر زندگانت دست محبت می کشی وبر سر چشم مردگانت سرمه حیات وملاطفت . ای که به عاشقانت دل مجالست می بخشی وبه غافلانت پای مراقبت وبه گریزندگانت روی مراجعت . خدایا! دست ودامن مرا گنجایش بیشتری از میوه های درخت معرفتت عنایت کن . خدایا! تو که مرا فرا خوانده ای ، تو که زاری مرا نقبی به خانه اجابتت زده ای ، تو که مرا به درون پذیرفته ای ، به خودت سوگند که تشنه محبتم ، مرا در کنار خویش بنشان واز رحمت خویش جرعه ایم بنوشان . تو که مرا به خانه راه داده ای ، به صندوق خانه ببر واز حقایق ناگفته ودرهای ناسفته گوهری به من بنمایان .
گزیده ای از مناجات المریدین از مناجات خمسه عشر در پناه حضرت دوست سید محسن
به نام حضرت دوست
فرازی از مناجات الشاکین
ملجأ گریزهای من ! شنوای آوای من ! خدای درد آشنای من ! تنها پناهگاه من !
خدای من ! گریزان به شکایت آمده ام . از تهاجم نفس لئیم بسیار به بدی امرکننده و در خطایا شتابنده و در سرکشی آز ورزنده و به خشم کیفر آمیز تو دست یازنده . خدا! خدا! این نفس ، مرا به لبه پرتگاه می کشاند و هلاکم می کند . این نفس چه بهانه جو وبلند آرزوست . اگرش شری رسد فریاد و ناله و شکایت می کند و اگرش خیری ، ممانعت . این نفس چه بازیگوش و بیهوده جوست . خدایا! از شریان این نفس خون غفلت میجهد و در درختان باغ سموم خطا میوزد . خدایا! این نفس عنان مرا به پرتگاه گناه می کشد و گریز به بوستان توبه ات را زنجیرم بر پای مینهد. خدای من ! گریز نده به شکایت آمده ام . از دشمنی که پرنده روحم را دانه گمراهی می پاشد و دام انحراف می گسترد و از شیطانی که پنجه اغوا بر قلبم می فشرد . خدای من ! کَرت قلبم را هرزه گیاههای وسوسه پر کرده است و دور آن را پرچین هوا گرفته است . خدای من ! بی تو درمانده ام
در پناه حضرت دوست سید محسن
به نام حضرت دوست
فرازی از مناجات المتوسلین
خدایا! مرا به سوی تو وسیله ای جز رشته های رأفت تو نیست و سببی جز عرفان رحمت تو ، نه . خدایا! مرا به سوی تو کدامین راه است جز کوچه باغهای مهر تو ؟ مرا در گرداب سهمگین گناهانم کدامین ناجیست جز زورق شفاعت نبی تو ؟ پیامبر مهر آجین لطافت گستر ، آن کشتی نجات بخش امت ، از ورطه هولناک غمهای شکننده . خدایا! بی ماهتاب شفاعت رسول تو جز در جاده پر و پیچ و تاب لطف تو چگونه گام به سوی تو می توان زد ؟ خدایا! پایم فرسوده گناه و پشتم خسته بار معصیت است و ابر ظلمانی انانیت ماهتاب مهر تو راحجاب گشته است و شفاعت محمد «ص» را دشوار کرده است . خدایا! توفیق طاعت و بعد معصیت آنچنانم عطا کن که تا قله شفاعت محمد «ص» صعود توانم کرد و تا گذرگاه نسیم غفران تو توانم رسید . خدایا! من مغروق در گرداب گناه به مأمن رضایتت جز با توان دستهای بخشش تو نتوانم رسید . در پناه حضرت دوست سید محسن
به نام حضرت دوست
فرازی از مناجات الذاکرین
خدایا! تو منزه هر مکانی وعبود هر زمانی و موجود در هر لحظه و آنی ، تو منادی هر زبانی و معظم هر دل و جانی ! پناه بر تو اگر لذتی بی یاد تو نام لذت بگیرد . و راحتی بی انس تو نام راحت پذیرد . پناه بر تو که جان جز در جوار قرب تو روی مسرت ببیند و شغلی از طاغت مایه نگیرد .
خدای من ! تو گفتی به حق وچه صادقانه وصمیمانه که : « ای ایمان آورندگان ! یاد خدا کنید ، زیاد وهمیشه وهر آن وهر لحظه وتسبیح وتنزیه او کنید هر صبح وشام ». گفتنی به حق وچه صادقانه وصمیمانه که : « یادم کنید تا از یادتان نبرم ، بخوانیدم تا دست گیرم ، رو سوی من کنید تا به سویتان بیایم ». پس تو فرمان یاد خویش دادیم و تو نیز وعده وفا فرمودیم . هم یاد کردن ما ، تو را لطف توست و هم یاد کردن تو ما را . فرمودی که حضورت را در دلمان مستدام کنیم تا تو نیز از یادمان نبری . ما عامل فرموده های توئیم ، ما به یاد تو زیست می کنیم ، تو نیز از ابر وعده خویش باران وفا ببار و ما را در نظر آر . ای در یاد آورنده به خاطر دارندگان ! ای حضور قلب ذاکران ! ای در اندیشه آنان که در اندیشه تواند ! ای به یاد آنان که با یاد تو می زیند ! ای مهربانترین مهربانان !
در پناه حضرت دوست سید محسن
به نام حضرت دوست
فرازی از مناجات الراغبین
خدایا!
آنچه را بر من بخشیده ای باز پس مگیر. نعمتهای تو را نه فقط قدر نمی دانم و سپاس نمی گذارم که حتی نمی شناسم . من استحخقاق اینهمه کرم ندارم، اما تو که از ازل به استحقاق ننگریسته ای، ما را برای این همه که تو بخشیده ای چه حقی بر تو بوده است ؟
خرمشهر را خدا آزاد کرد. امام خمینی (ره)
خدایا شکرگذارت هستیم به خاطر این هدیهات در پناه حضرت دوست سید محسن
|
شناسنامه v پارسی بلاگv پست الکترونیک v RSS v
| ||||||||||||||||||||||||||||
template designed by Rofouzeh |