" شقايق وحشي آزاده است و تعلقي ندارد. در دشتهاي دور، لابهلاي سنگها ميرويد و به آب باران قناعت دارد تا همواره تشنه باشد و بسوزد. داغدار است و گلبرگهاي سرخش را نيز گويا به خون آغشتهاند.
شهيد نيز آزاده است و فارغ، قانع، تشنه، سوخته دل و داغدار و غلطيده در خون اما ميان اين دو چه نسبتي است؟ "
سيد مرتضي آوينيخوشحال مي شوم بمنم يه سري بزني [گل]