• وبلاگ : خزائن رحمت پروردگار
  • يادداشت : اي مهربانترين مهربانان !
  • نظرات : 1 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    دوستان خوبم ؛ بياييم تا فرصت هست به بهانه هاي مختلف خودمان را به آغوش اهل بيت (ع) بياندازيم و از آنها جدا نشويم .

    دوستان خوبم ؛ سفره خدا هميشه پهن و منتظر بنده هاي پشيمان است . او که بي منت عطا کرده و بي حساب احسان مي کند ، و در پاسخ ملائک آنگاه که مي گويند « اين انسان نادان و به خود ظلم و جور مي کند » مي فرمايد : مي دانم آنچه شما نمي دانيد .

    آيا وقت آشتي فرا نرسيده است ؟؟

    چرا ؛ رسيده !!

    التماس دعا

    ببخشيد كه اينجا اومدم براي گفتن حرفهام ، پرشين بلاگ باز نميشد ...

    يا حق ....

    برادر خوبم...

    سيد محسن بزرگوار...

    سلام

    شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) رو به شما سيد بزرگوار تسليت ميگم ...

    عزرادايهاتون قبول باشه .

    برادر صبورم ...

    ...................

    اشكهام نميذارن راحت بنويسم ...

    سزار .... سزار ... سزار ...

    سزار اينبار با اومدنش ، خيلي چيزها رو برد ...

    خودش رو ازم دور كرد ...

    اما ... برادرم ...

    خوشحالم كه شما هستين ...

    وجود عزيز و ارزشمند شما ... يه مسافر بزرگوار .... استاد خوبم ، پروانه مهاجر .... نميذاره هيچ دلتنگي

    اي روي قلبم بمونه ...

    يك جمله شما ، يه حرف كوچيكي كه از لابه لاي مطالبتون ياد ميگيرم مي ارزه به هزاران سزار ِ .......

    شما چرا .... اين من هستم كه به شماها مديونم ...

    من بايد اداي دين كنم ...

    برام دعا كنين كه بتونم ...

    دعا كنين بتونم قدر وجود سبزتون رو بدونم ...

    ................

    دلتنگيهاي خواهرتون ... كم صبريهاش ... همه رو به بزرگواري خودتون ببخشيد ....

    نميدونم با اين موقعيت جديد چطوري كنار بيام ...

    داشتم سعي ميكردم فراموش كنم ، فراموش كرده بودم ...

    اما يه دفعه همه چي زنده شد ... همه چيز از اول تكرار شد ...

    .............

    ......................

    اما الان خوشحالم .

    خوشحالم كه ديگه اون ابهام و شك رفته و يقين به جاش اومده

    برادر خوبم

    الان ميتونم با خيال راحت بهتون بگم « سلام » ....

    ديگه اون « واسطه » از بين رفته ...

    ديگه « اون » نيست ...

    خدا وجود ارزشمند شما رو براي خانواده محترمتون و بعد براي ما نگهداره

    اگه لايق باشم ،‏ براتون هميشه اون دعايي كه دوست دارين رو ميكنم ...

    اما دعا ميكنم جزء ياران امام زمان باشين و به مقام والاي شهادت برسين ...

    در پناه خدا هميشه شاد و سربلند باشيد .

    يا حق ...

    سحر کرشمه چشمت به خواب مي ديدم

    زهي مراتب خوابي که به ز بيداريست

    سلام

    کدامين شب از آن شب تيره تر بود / که زهرا حائل ديوار و در بود

    به خانه زهرا زدند آتش کين ........... که زد زبانه او سر به دشت کرب و بلا ............... نسوختي عدو وار خانه علي را در ............. يزيد را نبد اين گونه زهره و يارا

    دري بسوخت ز دست ستم که بود از قدر ............. بر آستانه او جبرئيل جبهت سا ................ رواست تا به ابد چشم چرخ خون بارد ................. از آن ستم که رسيد از خسان به آل عبا

    موفق باشيد

    التماس دعا

    بنام خداي زهرا- يا فاطمه درد شهادت تو دل هر مسلماني را آتش ميزند آنگاه كه عمر لعنت الله عليه آتش بر درب خانه ات زدآنگاه كه پهلوت را شكست آنگاه كه فرزندت را كشت داشت تدارك واقعه عاشورا را مي ديد داشت زهر را براي كشتن حسنت آماده ميكرد. زهرا جان داشت ابن ملجم ملعون را آموزش شكافتن فرق شويت مي داد. زهرا جان اگر تا صبح قيامت در عزايت سيه بپوشيم كم است اگر گريه كنيم كم است اما چه كنيم كه بايد در مقابل دشمنان دين و تشيع خويشتن داري كنيم. السلام عليك يا فاطمه زهرا يا بنت رسول الله.

    شهادت بانوي دو عالم تسليت باد. . التماس دعا

    راستي خداي تو زنده است يا مرده بيا ارتباط زنده داشتن با خدا رو تعريف کن

    *********************************

    اي خاک ! خوش بحالت ، آغوش را گشودي ،

    زيباترين گل آخر ، از دست ما ربودي ...

    *********************************

    ما را اين گمان نبود که بعد از او بمانيم .

    اما او رفت و زمين ماند و ما نيز بر زمين ...

    *********************************

    مباركباد حلول قرص ماه زينبي در خانه ستاره باران فاطمه و علي عليهم السلا م

    السلام عليكِ يا زينب كبري، السلام عليكِ يا بنت رسول الله، السلام عليكِ يا بنت اميرالمومنين (سلام الله)

    اي فروغ تابنده کوثر! اي پرستار شهادت! تو بانوي فصاحتي و اعجاز. نطق آتشين تو قلب سنگي کوفيان را ذوب کرد، اشک از چشمان آنها به راه انداخت و به سينه هاي کويري شان گسيل داشت. تو فرزند کوثري! تو جرعه ناب کوثري! نامت هميشه درس آموز عزت و يادت هماره الهام بخش شرف و مردانگي باد.

    آنگاه كه خورشيد سر بر دوش كوه مي نهد و مي آرامد، برگ هاي سبز بر روي هم مي لغزند و در سكوتي سبز لبخند مي زنند و چشمه اي آرام و بي صدا، آهسته مي جوشد، او، همان سپيده صبح، همان طليعه آبي، با قامتي استوار، با عزمي راسخ و با روحي عظيم، تمام كوچه هاي پر پيچ و خم شب را، در مي نوردد و گاه، تجديد حيات پدري و التيام زخم كهنه عشقي و ترميم دل شكسته مهربان مادري است كه هميشه در آسمان زندگي اش مي درخشد.

    از تبار بزرگ زن تاريخ است. انگار كه آگاه به تمام غصه هاي زمين است. پشت پنجره هايي كه رو به غروبند، هر سحر، در طلوع نگاه آذر گونه ي خورشيد؛ نسرين را آرام، هجا مي كند، با خطبه اي از عشق. و ترنمي كه در صدايش موج مي زند، تمام غصه هاي سنگين از بار غم را مي شكند و صداي گامهايش، كه در پناه نگاه مهتابي ماه، به گوش باغ مي رسد، تو را و انديشه ات را مي برد به ابدي ترين صفحه تاريخ، به برگ عشق و خون به نام زينب (س). او كه در هر برهوتي خونين، اشك مي بارد، آه مي سرايد و با طنين شيوا و حزين صحبتش، زمين و زمان را بر هر آنچه كه بر برادر گذشته، زنده نگاه ميدارد. بر پيكره شب هايي كه از كسالت گنگند، ناله اي از پيچك خميده به ديوار بر مي خيزد. لبخند است. و او، نبض زمان را مي گيرد و مي بيند، كه در ميلاد سرورش چه با شتاب مي تپد. و خداي را مي ستاييم، چون تو را براي زمين آفريد.

    زينب، تو، از كجاوه ي بلند ماه، والاتري و از ترجمه ي عميق عشق، برتر. با كدامين لغزش قلم مي توان تفسيرت كرد. اي بلنداي نوراني. و ما غرق در دردهايي كه هميشه مي سوزاندمان، تو را در لحظه هايمان مي كاويم.

    اي هميشه نام تو بر جهان تابان، صداي زنگ كاروان توست، كه مي لرزاندمان. دست به استغاثه برداشته ايم و مي شنويم، صداي گام هاي خودماني تري را كه از روحمان، به خودمان، آشناتر است.

    و پرستار همان ترجمه عشق، هجاي نور و تنديس الفت و انس. كه روحي پر ستاره دارد و دلي سر ريز از باران ستاره. هميشه با غربت و غريبي ناآشناست، چون هميشه زينب (س) را دارد. و تو، هميشه بر پلكاني از نور، در فراسوي افق، پرستار را نظاره مي كني. تا ابد. تا آنجا كه هميشه نور است و روشني.

    اي فروغ تابنده کوثر! اي پرستار شهادت! تو بانوي فصاحتي و اعجاز. نطق آتشين تو قلب سنگي کوفيان را ذوب کرد، اشک از چشمان آنها به راه انداخت و به سينه هاي کويري شان گسيل داشت. تو فرزند کوثري! تو جرعه ناب کوثري! نامت هميشه درس آموز عزت و يادت هماره الهام بخش شرف و مردانگي باد.

    آمين .هرگاه که در سرزمين من قصه اي بر قصهءعشق افزون مي شود گل آبستن شميم ...... و هلال تابستان پر شير مي شود ..... در روزگاري ...... که عشق معلول شده است ...... و زبان معلول... و
    کتابهاي شعر معلول . نه درختان ياراي ايستادن بر پاي خود دارند نه گنجشکان توان دارند که از بالهاي خود بهره ببرند و نه ستاره ها ميتوانند...

    سو سو بزنند... پس خدايا مرا به خود وا مگذار كه محتاج توام و دست تكدي ام را بسوي تو دراز كرده ام .


    برادرم چقدر عميق و زيبا با خداوند به راز و نياز مشغولي . مرا هم درياب و دعائي از سر لطف براي خواهرت . درپناه حق باشي .

    التماس دعا

    دوستان خوبم ، توقع صفت خوبي نيست ، اصلاً از هيچ کس حتي از خدا و پيامبر (ص) و امام (ع) هم نبايد توقع داشت ؛ چون متوقع ، منتظر است که آنچيز که مي خواهد به او بدهند .

    دوستان خوبم ، آدمي خوب است در محضر خدا و خوبان خدا ، طوري رفتار کند تا هر چه را ، صلاح دنيا و آخرت اوست که حتي به فکر او هم نمي آيد ، به او عطا کنند .

    دوستان خوبم ، آدمي که متوقع است ، احسان صاحب خانه را نمي بيند و تمام حواسش فقط به خواسته خويش است .

    دوستان خوبم ، رفقا هم نبايد از همديگر توقع داشته باشند .

    دوستان خوبم بياييم ، قدر نعمات فراواني که در اختيار داريم بدانيم ؛ حواسمان پيش نداده ها نباشد .

    وبلاک شما ، بيقرار ظهور به روز است
    با عرض سلام و احترام : با اين قلم زيبا و متعهدانه ات يادي هم از ما كن و دعايمان كن كه لايق شويم..... التماس دعا
    + آمون 

    سلام بزرگوار

    يا اله العاصين....