• وبلاگ : خزائن رحمت پروردگار
  • يادداشت : در كوي عشق ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 31 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    هرچند پير و خسته دل و ناتوان شدم
    هرگه که ميل روي تو کردم جوان شدم
    شکر خدا که هرچه طلب کردم از خدا
    بر منتهاي همت خود کامران شدم
    اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود
    در مکتب غم تو چنين نکته دان شدم
    قسمت حوالتم به خرابات مي کند
    هرچند کاين چنين و آن چنان شدم
    آن روز بر دلم در معني گشوده شد
    کز ساکنان درگه پير مغان شدم
    از آن زمان که فتنه چشمت به من رسيد
    ايمن ز شر فتنهء آخر زمان شدم