برادر خوبم ، سيد محسن بزرگوار
با سلام و احترام .
مناجاتهاي قشنگي كه انتخاب ميكنين ...
بدجوري روي دل آدم راه ميره .
خيلي لذت بردم .
كس نميداند زمن جز اندكي
وز هزارن جرم و بدفعلي يكي
من همي آن دانم و ستار من
جرمها و زشتي و كردار من
هر چه كردم ، جمله ناكرده گرفت
طاعت نآورده ، آورده گرفت
نام من در نامه پاكان نوشت
دوزخي بودم ، ببخشيدم بهشت
عفو كرد آن جملگي جرم و گناه
شد سفيد آن نامه و روي سياه
آه كردم ، چون رسن شد آه من
گشت آويزان رسن در چاه من
آن رسن بگرفتم و بيرون شدم
شاد و زفت و فربه و گلگون شدم
در بن چاهي همي بودم نگون
در دو عالم هم نمي گنجم كنون
آفرين ها بر تو بادا اي خدا
ناگهان كردي مرا از غم جدا
گر سر موي من گردد زبان
شكرهاي تو نيايد در بيان
در پناه خدا ، شاد و سربلند باشيد
يا حق ...