سلام
گفت سيدي ؟
گفت : سيدم كردند
گفت شوريده اي ؟
گفت شوريده ام كردند
گفت بر سر سفره اي ؟
گفت ميهمانم كردند
گفت : آشفته اي ؟
گفت : ديوانه ام كردند
گفت : مگر مجنوني ؟
گفت : نشانم كردند
گفت رها كن اين راه را
گفت راه را چه بي راه كردند
گفت اينها چيست مي نويسي :
گفت مي نويسم كه كيست مي نويسد
گفت ...
ليلي جان چه كرده اي با مجنون
فقط مي ايم كه بشنوم اين نواي ميهماني ...
شايد ..
يا ليلي
سر نمي زني؟
يا علي
آقا سيد محسن!
يه وقت ناراحت نشي از دست ما!
اين تيكه شعر مال صائب تبريزي بود.اما من موقع تايپ يه خورده قاطي كردم و خراب شد.
درستش اينه:
در سايه ي كوه گنه ما زبلندي
آسوده بود خلق ز گرماي قيامت!
خدا بزرگ است و صبور اما:
آسوده بود خلق ز فرداي قيامت!
هوالعزيز
الهي ! گرفتار آن دردم كه تو دواي آني .
الهي! اگر يك بار بگويي بنده من از عرش بگذرد خنده من .
الهي ! چو بيد مي لرزم كه مبادا به هيچ نيرزم .
سلام بروزم متن قديمي است اما نگاهي تازه بر آن بنداز چشم براهم و منتظر نقد شما
سعي كن بيايي يا حق
بسمه تعالي
با سلام و احترام
نيايش چه در قالب دعا باشد وچه ذكر وقتي زيباست كه از زبان معصومان و با تاييد الهي باشد.و ادعيه و اذكار ما شيعيان سرمايه گرانبهايي است كه از بلندترين قله هاي انساني و عاشق ترين ارواح پرستنده ( ائمه اطهار) صادر شده اند كه همواره ترنم آنها روح گرفتار ما را زندگي مي بخشد و تازه مي كند.
اين توفيق كم نظير را به شما تبريك مي گويم و اميدوارم در سايه صاحبان اين ادعيه مشمول رحمت الهي باشيد.
التماس دعا
موفق و سر بلند باشيد