• وبلاگ : خزائن رحمت پروردگار
  • يادداشت : در سوگ مادر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + محسن بزرگوار 
    E"G
    + محسن بزرگوار 
    lhi
    + محسن بزرگوار 
    سلام

    كوثر محمد نشان داد

    كه حتي با خون نريخته هم ميتوان

    اين درخت را سيراب كرد

    آنقدر كه هزاران سال

    شاداب بماند از بركت يك جرعه

    عمو جونم سلام .....

    عزاداريهاتون قبول ....

    عمو !! من هم مثل رعنا نميتونم دريچه رو باز كنم ...

    دريچه رو بيشتر از اين اينجا و وبلاگتون توي بلاگفا دوست دارم !!!!

    ( ببخشيد ؛ ........ ولي خب دله ديگه ....) شايد باور نكنيد ولي هر روز درچه رو باز ميكنم ولي همچنان همون پست ختم صلوات ....

    ميبينيد چقدر آناهيل بي سعادته ....

    هر چيز لياقت ميخواد !!!

    در هر حال من چه بيام به دريچه ، چه نيام براي وجود مهربونتون هميشه دعا ميكنم ....

    شما هم براي برادرزاده ناشكيبا تون دعا كنيد!!!

    به اندازه همه دنيا دوستون دارم

    به خانواده محترم سلام برسونيد

    در پناه خدا و شهدا هميشه سربلند باشيد

    به اميد ديدار

    راستي !! پنجشنبه كه ميخوايد بريد آسايشگاه براي ملاقات ، سلام منو به همه دوستان و عزيزان برسونيد ؛ خواهش ميكنم !!!

    يادتون نره ؟؟؟؟؟

    التماس دعا

    يا حق


    برادر خوبم سيد محسن بزرگوار

    با سلام و ادب و احترام

    ممنونم از توجهتون .

    اما ... خيلي عجيبه ...

    من دقيقا همون لينكي كه شما پايين كامنتتون نوشتين رو باز كردم ، اما همچنان همونطوريه

    از آناهيل هم در اينباره پرسيدم اما اونهم مثل من مدتيه كه مطلب جديدتون رو توي دريچه نمي بينه !

    نميتونم هيچ توجيهي براش پيدا كنم ، با يه آي اس پي ديگه هم امتحان كردم ، اما هيچ فرقي نكرد .

    انشاالله كه زود اين مشكل برطرف بشه و بتونم از مطالب قشنگتون استفاده كنم ...

    برادر مهربونم ...

    من هميشه براتون دعا ميكنم ...

    با اينكه ميدونم آبرويي به درگاه خدا ندارم ... با اينكه ميدونم حتي ممكنه دعاهام از سقف اتاقم هم بالاتر نرن ...

    .....

    ديروز يه فيلمي ديدم كه خيلي به ياد شما افتادم ...

    با اينكه قبلا هم اون رو ديده بودم ... اما ديروز انگار با تمام وجودم اون چيزها رو حس ميكردم ...

    لحظه هايي كه ... لحظه هايي كه نفسهاي ملكوتيتون تنگ ميشه ... درد سينه و سرفه ها...

    ..........

    وقتي همه اينها رو ميذارم كنار دلتنگيهاي قلب پاكتون ...

    .........

    چيزي نمي تونم بگم ....

    جز اينكه سكوت كنم و براي برادر خوبم دعا كنم ...

    يا حق ...

    هوالحبيب

    شب مهتاب و ابر پاره پاره

    به دور از چشم تبدار ستاره

    گل ياسم مكن نامهرباني

    بگو از درد و غمهايت دوباره

    براد خوبم ،‏سيد محسن بزرگوار

    با عرض سلام و احترام

    شهادت ميوه ي دل پيغمبر ... سنگ صبور و ياور علي (ع) رو خدمت شما سيد بزرگوار تسليت ميگم ...

    عزاداريهاتون مقبول درگاه حق تعالي باشه انشاالله ...

    برادر خوبم

    پوزش من رو بابت اين همه سرنزدن بپذيرين ...

    وقتي كامنت اون روزتون رو خوندم ... جز اشك چيزي نداشتم كه بهتون بدم ...

    اما مهربون برادرم ...

    خواهرتون ، با اينكه دلشون كوچيكه ... با اينكه صبرش خيلي كمه ...

    اما وقتي پاي برادرش بياد وسط ، مثل كوه محكم و استوار ميشه ...

    و محرميه براي دلتنگي هاي برادرش ...

    تحمل چهره معصوم و بغض آلود محمدهادي ....

    ..........

    اصلا آسون نيست ....

    از خدا ميخوام به حق عظمتش ... به حق مظلوميت مادرتون زهرا

    غبار دلتنگي رو از قلب پاك و مهربونتون پاك كنه ...

    آمين ...

    *********

    سيد محسن بزرگوار

    با اينكه پيامهاتون اين رو ميگن كه وبلاگ دريچه به روز ميشه ، اما اينجا اصلا هيچ تغييري نميكنه

    همچنان همون متن هزار شاخه گل صلوات رو به عنوان آخرين پست نشون ميده .

    اگه « دريچه اي به سوي ملكوت » كه واقعا دريچه اي به سوي « ملكوته » به روز ميشه بهم اطلاع بدين تا يه بلايي سر ويندوزها و سيستمم بيارم .

    برادر خوبم

    توي دعاهاتون ، خواهرتون رو فراموش نكنين ...

    در پناه خدا شاد و سربلند باشيد .

    يا حق ...