• وبلاگ : خزائن رحمت پروردگار
  • يادداشت : در كوي عشق ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 31 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     

    سلام آقا سيد

    تا حالا اين وبلاگتون نيومده بودم

    مي رم بخونمشون

    با سلام

    يا رب

    هر چه به غير تو بود گو كه نبود جمله دود

    با تو همه زنده ام بي تو برايم چه سود

    با تو شوم رود رود جاري ز بحر تو زود

    با تو چو حاتم شوم با تو شوم جود جود

    گر تو پسندي ز من همچو اويس قرن

    تار من از عشق تو ورنه ندارم چه پود

    بخت من ار وا شود مريم عذرا شود

    چون قمرم شد نصيب رو به فلاح همچو هود

    زانكه جهان وصف خود عاشق هم رسم خود

    چون قمر من نداشت گو كه دگر او چه بود

    وبلاگ و قلم زيبايي داريد. به مقربون سري بزنيد.

    والحمدلله رب العالمين

    سلام...

    (خدايا هدايتمان کردي ، بعد از آنکه آفريدي . پس اندرزمان دادي. از سخت دلي نپذيرفتيم . باز بخشش و نيکويي کردي ، باز نافرماني کرديم . خدايا چگونه است که انسان تا اين اندازه نافرمان و ناخلف است ؟! ...)

    يا حق.

    سلام سيد محسن

    خوبي؟

    ممنون كه خبرم كردي

    خيلي زيبا نوشتي سيد

    راستي به آقاي عليرضا گفتم براي ل.گ. حتما ميزاريم تو وبلاگمون

    ممنون از پيشنهادت سيد

    موفق باشي

    يا حق

    اين گلا براي شما

    همچنانکه سياهي شب بر اسمان سايه مي افکند روشناي روز نيز به پايان مي رسد دورترها تاريکي ماه همه جا را احاطه مي کند ارواح کثافت مي گريند در درد خود صداي نجواي عده اي فرياد مي زنند و منتظرند تا شياطين ببخشايند گناهانشان را و قلب سياه فرشتگان را از سينه شان به بيرون مي اورند صداي گريه را در قصر تاريکي بشنو روحانيان تقاضاي کمک مي کنند و شيطان خلق مي کند و ازاد مي کند فرزندان خود را در شب بي پايان

    سلام

    ممنون كه به من سر زدين

    چه وبلاگ پيچيده اي دارين اما زيبا!

    واسه يه وبلاگ 6-7 تا صفحه با زشد!

    اميدوارم موفق باشين

    + بيدمشك 

    فصل تراوش برگ از هر شاخه درخت است .

    مادران زمين آبستن سبزي اند .و دايگان آسمان در جشن باران براي چشم روشني مهرباني هديه مي آورند . و خوشه هاي عطر اقاقيا چون اتفاق سفيدي بر بالاي درختان مي درخشند .

    ما پايبندان زمين دستمان به آن بالا نمي رسد .

    و تنها مي توانيم در شعاع عطر آن خوشه ها ، بوي فرا خاكي را بشنويم و از خود بپرسيم :

    در اين آغاز تر شدن ما چرا دنبال پايانيم ؟

    در آتش اگر وصال رخت مي دهد دست

    ساقي بيا كه نيست ز دوزخ شكايتي

    جز سر كوي تو ام جايي نباشد

    ............. آمين .

    سلام خوبيد انشالله سيد جان چه خبر كم پيدايد هااا

    موفق باشيد

    اگردوست بنده را بكشد يا بپروراند

    تسليم از آن بنده و فرمان ازن دوست

    سلام

    ممنون از وبلاگ قشنگتون

    خدايا مرا به خودت نزديکتر ساز

    زندگي سفري است از خدا به خدا.

    خوشحال ميشم به من هم سري بزنيد

    لطفا به اين وبلاگ هم سر بزنيد

    http://www.mahmood9850.blogfa.com/

    يا حق

    خدانگهدار

    *** بنام تو اي قرار هستي ***
    سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما استاد بزرگوار و برادر ارجمند
    *********
    آتش عشق بيقزا غم دل افزون کن
    اين دل غمزده نتوان که غم افزا نشود
    چاره اي نيست به جز سوختن از آتش عشق
    آتشي ده که بيقتد به دل و پا نشود
    ذره اي نيست که از لطف تو هامون نبود
    قطره اي نيست که از مهر تو دريا نشود
    سر به خاک سر کوي تو نهد جان اي دوست
    جان چه باشد که فداي رخ زيبا نشود

    سلام

    سيد

    شوريده

    ...

    مي داني

    گاهي نبايد نوشت

    گاهي فقط بايد گوش داد

    گاهي فقط بايد گريست

    گاهي فقط نگريست

    گاهي ...

    مخواه كه ...

    هر چه باداباد

    يا ليلي

    سلام عليكم

    آمين !

    خدايا چنان كن كه در پايان كار

    تو خشنود باشي و ما رستگار

    آمين

     <      1   2   3      >